این تصاویر، دیروز از همایش دوچرخهسواری شهر یزد منتشر شده است.
مورد اول، یک تصویر طعنهآمیز از مدیریت شهری در ایران است. انبوهی از دوچرخهسواران در سنین مختلف که پیش قراول آنها شهردار خوشفکر و با همت شهر است.
وجه دیگر ماجرا اما در پس زمینه این تصویر نهفته است. روگذری نسبتا خلوت که در خوشبینانهترین حالت در ساعات اوج به ظرفیت خود میرسد. جامانده از روزگاری که آخرین گزینهها در ساماندهی تقاطعات شهری به مدد عوارض اخذ شده از مردم و فراوانی پول نفت در اولویت اول مدیران شهری قرار میگرفت. فخرفروشیای که از پایتخت آغاز شد و به مرور به همه شهرهای بزرگ و حتی کوچک کشیده شد. روزگاری که متر و معیار مدرن بودن شهرها تعداد روگذرها، زیرگذرها و بزرگراههای موجود در آن شهرها بود.
و اما نتیجهاش چه شد؟! چند پاره شدن فضای شهرها، اشباع بزرگراههای جدید به دلیل افزایش تقاضا، دشوار شدن استفاده از فضای شهر برای عابرین پیاده و دوچرخه سواران، ساعات زیاد تلف شده مردم در راهبندانهای ترافیکی و البته در شهرهای بزرگتر آلودگی هوا و فجایع زیست محیطی.
و اما تصویر دوم، کوچه تنگی است آب و جارو شده در یک صبح دل انگیز کویری. فضایی که خودروها امکان ورود به آن را ندارند و اصلا همین جذابش کرده است. انبوهی از دوچرخههای کویرنشینان علاقمند؛ انگار تصویر میخواهد من و توی شهروند را از حالت احتضار فعلی خلاص کند و دائما درِ گوشمان بخواند بیایید زنده بمانیم، چیزی که اینجا زیاد است زیبایی و امید و روشنی است.
باور داشته باشیم رویکردهای درست میتوانند در کشور جای خودشان را پیدا کنند. کافی است مردم به اندازه کافی آگاه شوند و با آنچه صحیح است همراهی کنند. در فضایی که رهاشدگی مدیریتی در جای جای مملکت احساس میشود، همکاری بی نظیر مدیران شهری و بسیاری از مردم در شهر یزد یک نقطه روشن برای آینده ایران است. باور دارم دیری نخواهد پایید همزیستی مسالمت آمیز دوچرخه و فضاهای شهری در شهر تاریخی یزد محدود به روزها، ساعات، خیابانها و جنسیت خاصی نخواهد ماند؛ به شرط آنکه مردم با این جریانی که تازه آغاز شده، همراه شوند.
پی نوشت: در گفتگوهایی که در این چند ماهه با برخی از مردم داشتم یک نکته نگران کننده بین صحبت برخیشان وجود دارد. به دلیل فرهنگ جاافتاده از دهههای گذشته، یک مدیریت عریض و طویل که دائما مشغول افتتاح پروژههای بزرگ ترافیکی باشد، حکم یک شهردار کاردان و لایق را دارد. برخی از آنها، راه حل شلوغی خیابانها را عریض کردن آنها و ساخت تقاطعات غیرهمسطح میدانستند. در همه موارد کلی وقت گذاشتم و توضیح دادم.