آنجا نبودیم ولی برایتان گریستیم ...
از وقتی زلزله آمد با عدهای از دوستان در تکاپو هستیم کاری بکنیم. درباره زلزله بم شنیده بودم حضور بدون برنامه و پشتوانه افراد نه تنها کمک کننده نبوده بلکه حتی موجب اخلال در روند امدادرسانی شده است بنابراین تصمیم گرفتم حضوری در محل نباشم ولی با برخی از برادران قابل اعتمادمان در ایلام لینک شدیم.
چند نفریم که وجه نقد جمع میکنیم و برایشان ارسال میکنیم. دیروز چند بار تلفنی حرف زدم با دوستانمان و بحث بر سر این بود که چه اجناسی بخریم و ارسال کنیم. باور کنید متعجبیم از این حجم از سوء مدیریت و نبود هماهنگی بین نهادهای مسئول. گویا برای جمعیت 30 هزار نفره 50 هزار چادر توزیع کردهاند و انبارهایشان هم پر است اما هنوز عدهای از مردم شبها جایی برای خوابیدن ندارند. هیچ میفهمید این یعنی چه فاجعهای؟
یعنی توانایی حل بحران برای 30 هزار نفر جمعیت وجود ندارد در حالی که حجم کمکهای مردم بی سابقه و ستودنی است. از طرفی ارسال چادر جدید از سوی مردم در صورتی که امروز چادرهای هلال احمر به افراد باقیمانده میرسید یعنی هدر رفتن کمکهای مردمی. بنابراین تصمیم گرفتیم چراغ نفتی (والور) بخریم و ارسال کنیم. محمولهها به امید خدا امشب یا فردا صبح به دست مردم با توزیع دوستانمان خواهد رسید.
امروز چند پیام دیدم از خانوادههایی که دیشب را هم بدون چادر سپری کردهاند. چقدر تلخ بود؛ خانوادهای که 6 دختر بودند با یک مادر مریض و دیشب را بدون چادر سپری کردند. شرمندهایم خواهران عزیزمان. ما آنجا نبودیم ولی برایتان گریستیم... .
پ ن: امیدوارم وضعیت توزیع چادر امروز به درستی جلو رفته باشد و امشب کسی بدون چادر نماند.