شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد
شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد

تلخی های زودگذر


من به مصلحت تن داده‌ام


ماجرای توافقنامه اخیر هسته‌ای بین ایران و 1+5 یکی از نمونه‌های مصلحت اندیشی در کشور ما بود. پذیرش قطعنامه 598 نمونه دیگری است. باور کنید تا در تاریخ از این روزها یاد می‌شود گروهی از تن دادن به این توافق به عنوان یک نمونه ناموفق از آرمان‌گرایی ملت ایران یاد می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را یک تصمیم عاقلانه و بر اساس منافع ملی می دانند.

این مقدمه را گفتم تا نکته ای دیگر را بیان کنم و آن هم اینکه گاهی یک اهدافی وجود دارد و یک تعلقاتی موجود است که آن‌قدر برای انسان حائز اهمیت هستند که حاضر است بسیاری از ظواهری را که اصل نیستند در نظر نگیرد. چشمش را بر بسیاری از مشکلات جانبی رسیدن به آن اهداف ببندد و با تمام توانش، با تمام آبرو و حیثیتش پای آن موضوع بایستد. همه ظرفیت‌هایش را فعال کند و با همه وجود از خدایش بخواهد که یاری‌اش کند.

شاید باور کردنی نباشد اما همین انسان ممکن است روزی به جایی برسد که دیگر رسیدن به آن اهداف را به مصلحت خود نبیند. (دقت کنید می گویم به مصلحت خود نبینند و نه اینکه به سود خود نبینند.) مگر واقعا این مصلحت‌ها چیست که انسان‌ها و جریان‌ها را به این جمع‌بندی می‌رساند؟!

من در اینجا قصد ندارم بگویم مصلحت اندیشی خوب است یا بد. اما فقط می‌خواهم بگویم من نیز همینگونه‌ام. حاضرم خیلی چیزهایم را فدا کنم و هزینه های زیادی بدهم برای رسیدن به هدفی که فکر میکنم معیارهای اصلی من را تأمین می‌کند اما این همه قصه نیست. گاهی به مصلحت تن می‌دهم. آری من هم اکنون سرافرازی یا ننگ مصلحت‌اندیشی را بر پیشانی خود می‌بینم.

و در پایان باید اعتراف کنم مصلحت اندیشی در کوتاه مدت بسیار تلخ و دردناک است. همین...


پ ن : فرارسیدن ماه محرم را باید گرامی داشت و برای بهتر بودن از خدا کمک خواست. یکی از درس های محرم دوری از مصلحت اندیشی برای آرمان های الهی است؛ آرمان هایی که با مصلحت اندیشی ذبح خواهند شد و من تنها جایی که خود را ابدا مجاز به مصلحت اندیشی نمی دانم زمانی است که بفهمم آرمانی در زندگی‌ام الهی است.