شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد
شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد

شجاعت

شجاعت در زندگی شکلهای مختلفی دارد

گاهی شجاعت به معنای حذف دشمنان است

گاهی شجاعت یعنی کنار گذاشتن زندگیت به نفع چیزی که از تو مهم تر است

گاهی شجاعت به معنای بخشیدن زندگیت به دیگری است

گاهی رها کرن همه آنچه که داشته ای

یا همه آنان که روزگاری دوست داشته ای

اما گاهی هم

هیچ یک از آنها شجاعت نیست

شجاعت، تحمل سختیها و رنجهاست و کار کردن آرام

به امید روزهایی که زندگی میتواند بهتر از امروز در جریان باشد


ورونیکا راث

نقل از محمدرضا شعبانعلی


پی نوشت تقریبا با ربط: 

"زندان" چاوشی پوست می‌کند از انسان. تصورش را بکنید از یک طرف شبی نیم ساعت کتاب چمران بخوانید که هر نوبت دو ساعت ذهنتان را مشغول خود می کند که مگر می شود اینگونه زیست و اینگونه اندیشید و اینگونه عمل کرد؟! و بعد ببینید آقا محسن "زندان" را خوانده متناسب با مفاهیم آن کتاب. به عمق شعر مولانا که توجه کنید سخت است به خود نلرزید و اشکتان جاری نشود و به ضعف نفس تان نیندیشید و به فکر چاره نیفتید... و مگر هنر رسالتی جز این دارد؟!

راه میانبر وجود ندارد!؟


بعد از آخرین مطلب این وبلاگ، دوستان لطف داشتند و نقطه نظرات خودشان را به شیوه‌های مختلف بیان کردند. امروز در حال مطالعه مطلبی از آقای شعبانعلی بودم، به نظرم رسید موضوعی که ایشان در زمینه مسائل سیاسی بیان کرده است، شبیه به آن چیزی است که در مطلب قبلی وبلاگم بیان کردم. آنجایی که در ابتدای مطلب، کنش‌گری سیاسی صرف نسل ما را راه‌حل جامعه ندانستم.

لینک کامل مطلب ایشان را در لینک‌های روزانه قرار می‌دهم و آن قسمتی از مطلب ایشان در زمینه موضوعات سیاسی را در اینجا می‌آورم:

"امروز که با خودم فکر می‌کنم، کسی که از سیاست حرف می‌زند، اگر در جستجوی آب و نان نباشد، لااقل در جستجوی مسیری میان‌بر برای اصلاح است و هم‌چنانکه سالهاست گفته‌ام به این باور رسیده‌ام که برای  بهبود پایدار وضعیت اقتصادی و برای رسیدن به زندگی بهتر و ساختن جامعه ‌ای مترقی و حل یک چالش یا مسئله (به صورت دائمی و پایدار) هیچ راه میان‌بری وجود ندارد.

فکر می‌کنم برای رسیدن به جامعه‌ای توسعه یافته، باید بپذیریم که تغییرات جزیی و تدریجی در رفتار و فرهنگ‌مان ایجاد کنیم و با این هدف تلاش کنیم که دو یا سه نسل بعد (که قطعاً ما در میانشان نیستیم) نتایج پایدار و باثبات تلاش‌های ما را ببینند. نسلی که می‌خواهد خودش، دستاورد تلاشش را به تمامی و به صورت کامل مشاهده کند، به نظرم رو به سوی فساد و تباهی نموده است."


نظر شما در این زمینه چیست؟! آیا واقعا راه‌حلی دیگری وجود ندارد؟