شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد
شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد

دانشگاه با دبیرستان چه فرقی داره؟!

توضیح: این متن را برای ورودی های جدید دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1392 نوشتم که در ویژه نامه نشریه مداد منتشر شد. به نظرم رسید پس از 3 سال و در شروع سال تحصیلی جدید بد نیست آن را بازنشر کنم. متن  قابل استفاده برای همه دانش آموزان پارسال و دانشجویان امساله!


دانشگاه با دبیرستان چه فرقی داره؟!

به همراه نیمچه توصیه هایی درباره درس، جنس مخالف و سیگار!


ترم اولی، جدید الورود، صفری! فرقی نمی کنه چی صداتون می زنن. مهم اینه تازه اومدید دانشگاه. چون بی مقدمه و معمولن بدون شناخت جوّ اینجا واردش شدید، منم خیلی بی مقدمه و یهویی میرم سراغ اون حرف اصلی که قراره بهتون بزنم.

دانشگاه صنعتی اصفهان، جایی که خوبی ها وبدی های خاص خودشو داره. درست نیست که از همین اول چشاتون رو به روی واقعیت ها ببندید. مثلن اگر مشکل کوچک یا بزرگی تو دانشگاه وجود داره یا اگر مزیت و خوبی قابل توجهی تو این محیط هست به فراموشی سپرده بشه و مطلق نگر بشید؛ یا فقط خوبی ها رو ببینید و به به و چه چه تون به راه باشه ویا اینکه دائم تمام تقصیرای ریز و درشت این دنیا رو رو سر صنعتی1 خراب کنید. باور کنید در طول سالهایی که تو دانشگاه بودم، این جور دانشجوها کم نبودند.

اما برسیم به این نکته که فرق دانشگاه با دبیرستان چیه؟یا بذارید این سوالو یه جوردیگه مطرح کنم که چی کار باید بکنیم که با هم تفاوت داشته باشن؟

خب دانشگاه و دبیرستان در ظاهر شاید تفاوتایی با هم داشته باشن؛ محیطش، کلاساش، اساتید و خیلی چیزای دیگه اما معلومه که همه اینها ظاهر قضیه است. با بالارفتن سن یه نوجوان و قدم گذاشتن تو مرحله جوانی کم کم باید برای اداره زندگی و حضور پرفایده در اجتماع آماده بشه که معمولن برای عده زیادی این مرحله همزمان میشه با ورود به دانشگاه. اگه قرار باشه با ورود به دانشگاه فقط سرتون تو درس باشه تنها تفاوت اینجا با دبیرستان اینه که اونجا شیمی و فیزیک و دیفرانسیل و آمادگی دفاعی میخوندید در عوضش اینجا ریاضی و معادلات و معارف و استاتیک باید پاس کنید. اونجا تمرکزتون روی نمره 19-20 بوده اینجا شاید باید به نمره های کمی تا قسمتی پایین تر2 قانع بشید. حالا شاید بخواید این سوالو بپرسید که مگه درس خوندن کار دیگه ای باید بکنیم؟ جواب اینه که «بله». واقعن تنها با درس خوندن شخصیت کاملی نخواهید داشت. ارتباط اجتماعی، کار جمعی و اطلاعات و تحلیل های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فقط با پاس کردن 140 واحد اینجا بدست نمیاد. صبر و تحمل در برابر مشکلات ریز و درشت و داشتن تدبیر و مدیریت در کارها و از همه مهم تر مرد شدن واقعی(یا تبدیل به یک زن کامل شدن) فقط با مرتب سر کلاس رفتن و به موقع تحویل دادن تکلیف ها و هر ترم 20 واحد پاس کردن بدست نمیاد. البته همه اینها اگر انجام بشه خیلی عالیه اما نباید تبدیل به تنها دغدغه زندگی یه دانشجو بشه. تازه بماند که بعضیا نه تنها کار غیر درسی و فوق برنامه انجام نمیدن بلکه درساشون رو هم نمیخونن. اونا فکر میکنن نشانه بزرگ شدن سیگار به لب داشتن یا شب تا صبح بیدار موندن تو خوابگاه و گذروندن بیهوده وقته. باور کنید خیلیا تجربه های تلخی از این کارا دارن و مدت های زیادی از عمر و جوانی خودشونو  همینجوری هدر دادن!

بعضی از دانشجوهایی که تازه وارد دانشگاه میشن فکر میکنن تفاوت اصلی اینجا با دبیرستان، مختلط بودن و حضور جنس مخالف در دانشگاهه و اون قدر این داستان براشون مهم میشه که به کارایی دست میزنن که نه تنها کمکی به رشد شخصیتشون نمیکنه بلکه در خیلی از موارد باعث ارتباط ها و دلمشغولی های بیخود و سراب گونه میشه و ممکنه تجارب تلخی رو براشون رقم بزنه.

اینجا دانشگاهه...

اینجا دانشگاهه و سخت گیری ها و ضوابط علمی خاص خودشو داره پس سعی کنید سطح علمی خودتون رو بالا ببرید و با کارهای پژوهشی و تحقیقی، عالم با عمل و زنبور با عسل باشید :دی

اینجا دانشگاهه و دانشجوهایی با افکار فرهنگی و سیاسی مختلفی وجود دارن، از این موضوع استفاده کنید و سعی کنید اطلاعات و معلومات و در یک کلام «درک» خودتون رو از مسائل خرد و کلان اطرافتون افزایش بدید و اگه علاقمندی تون بیشتره با نشریات3 ، تشکل ها و انجمن های همکاری کنید.

اینجا دانشگاهه و در محیطش و کلاساش جنس مخالف وجود داره، پس سعی کنید از این موضوع استفاده کنید و نحوه تعامل و برخورد به عنوان همکلاسی و همکار با جنس مخالف رو تمرین کنید. تلاش کنید در عین اینکه حیا و بزرگی شخصیت خودتون رو حفظ می کنید نحوه تنظیم ارتباط با دختر(یا پسر) همکلاسی رو یاد بگیرید. حتی ممکنه در ترم های بالاتر4 گزینه مناسب و متناسب با شخصیت، فرهنگ و خانواده خودتون رو هم برای ازدواج پیدا کنید و چی بهتر از این :دی

به نظرم در صورتی که بتونید همین موارد رو هم تا حدود زیادی انجام بدید فرق اینجا با دبیرستان بهتر براتون قابل درک میشه. البته انجام این کارها هم میتونه آسیب هایی داشته باشه؛ مثلن ممکنه در راه درس و مطالعه همه چیزدیگه فدا بشه، یا ممکنه فعالیت در عرصه های فرهنگی و سیاسی دانشگاه، دانشجو رو دچار هیجانهای بیجا، سیاست زدگی و یا دوری از درس کنه یا حتی ممکنه ارتباط نادرست با جنس مخالف مشکلات زیادی رو به وجود بیاره ولی هیچکدوم دلیل نمیشه آدم از محیط دانشگاه بترسه، زندگی هر انسانی پر از تهدیدهایی هست که با فکر و تدبیر و طلب یاری از خدا میتونه به فرصت تبدیل بشه پس کمربندهاتون رو برای یک آغاز خوب در دانشگاه صنعتی ببندید و البته در این راه میتونید روی کمک اهالی نشریه مداد هم حساب کنید.

برای همه تون آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم توصیه های ناچیز من به عنوان یه برادر و دوست باتجربه کمکتون کنه.

 

***

پاورقی:

1.      معمولن دانشجوها بین همدیگه دانشگاه رو با عنوان «صنعتی» به جای «صنعتی اصفهان»صدا میزنن!!

2.      حتی بعضی وقت ها تا قسمت خیلی زیادی پایین تر :دی

3.      مخصوصن نشریه مداد ;-)

4.      با تأکید خیلی زیاد تکرار میکنم: "ترم های بــالاتـــر"