صحبت از ایدهها و اهداف نیست که آنها سر جایشان سخت خواستنیاند. سخن از اتفاقات خاص، آدمهای خوب و دنیای بهتر نیست چون همیشه دوست داریم باشند. سخن از رویاهای بزرگ نیست که آن قسمتهای غیرمادیاش گاهی چقدر مقدساند. سخن از امروز است و حرف از زندگی ماست در این نقطه تعیینکننده. صحبت از زاویه نگاه ما به این روزهاست که خستگی دارد، ناامیدی دارد، فاز منفی دارد، آدمهای نه چندان خواستنی دارد اما امید هم دارد. شور و نشاط هم دارد و همینطور جمعهای پاک و پر تلاش هم دارد. دوستان فهیم و صادق دارد. کوه دارد، طبیعت و هنر دارد. عزیزانی دلسوز و دوست داشتنی دارد.
آری سخن از عزمی است که برای بهتر زندگی کردن داریم. برای شادتر زیستن، برای عمیقتر تحلیل کردن، سختتر کار کردن، مهربانانهتر رفتار کردن و با بدخواهان قاطعانهتر مقابله کردن. سخن از تلاشی است که میکنیم تا آدمهای بهتری باشیم. سعیای که میکنیم تا داشتههای ارزشمندمان را حفظ کنیم. خون دلی که میخوریم تا وفاداری، عشق و مهربانی را جذب کنیم. آری ما همینجا، در همین نقطهای که هستیم، همین نقطهای که حرکت کردن و سخت حرکت کردن و و مداوم حرکت کردن از آن آغاز میشود، تمرین میکنیم بفهمیم در مرکز دنیاییم. بفهمیم برندهایم اگر دلمان به گوشهی دیگر این دنیا نباشد و چشممان پیش زرق و برقهای موقت اینجا و آنجا دو دو نزند. آری برندهایم و تنها و تنها برای این حرکت مداوم نیاز داریم به عطر گلها را همیشه بوییدن، به مرور شعر شعرای خوشذوق و متن نویسندگان متعهد، به دوره کردن عشقی سراسر پاک، به محبت کردن و مهر و وفا دیدن. ما این حرکت را دوباره و چند باره آغاز میکنیم. ما متوقف نمیشویم...
پینوشت: همراهی شما در این وبلاگ و بازدیدهایتان برایم بسیار ارزشمند است. نظرات مثبت شما برای هر مطلب مرا ترغیب خواهد کرد به نوشتن متنهایی شبیه به آن.