شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد
شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد

حکایت انتخابات 92

توضیح : این متن در ستون دیدگاه نخست در ششمین شماره نشریه دانشجویی مداد(منتشر شده در اردیبهشت92-دانشگاه صنعتی اصفهان) به چاپ رسید.

حکایت انتخابات و دو مرحله انتخاب

تنها یادداشت انتخاباتی مداد به دنبال ارائه ی تحلیل برای مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات یا انتخاب کاندیدایی خاص نیست؛ بلکه اندکی از حال و گذشته می گوید.

در روزهای منتهی به انتخابات، دانشجویان دو انتخاب مهم در پیش دارند:

1) مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات

2)انتخاب یکی از کاندیداها در صورت مشارکت

در مورد هر دو مرحله ی انتخاب ها می توان بحث های متعددی انجام داد و از زوایای مختلف به موضوع نگریست. شنیدن حرف ها و دغدغه های گروهی از دانشجویان که دوست ندارند رأی دهند، لازم است. جای تأسف است که نشست هایی با این موضوع برگزار نمی شود. بی اعتمادی به نظام سیاسی کشور، شاید مهم­ترین دلیل این افراد باشد و یقیناً ایجاد یا سلب اعتماد به نظام به راحتی رخ نمی دهد. بنابراین همیشه باید در جستجوی حقیقت بود و  منصفانه، عاقلانه و با معیارهای مورد پذیرش دو طرف، به سوی درستی و حقانیت رهنمون شد و گاهی عده ای را رهنمون کرد.

برای آن عده ای از دانشجویان که رأی می دهند و در وسط معرکه ی انتخابات حضور دارند به نظر می رسد یکی از عوامل تعیین کننده در اقبال­شان به یک فرد یا جریان خاص، نگاه­شان به وضعیت فعلی کشور است. البته زاویه­ی این نوع نگاه نیز اهمیت دارد. استدلال منتقدین وضع موجود فراوان است و می­توان با رصد کردن نقریباً تمامی خبرگزاری­های کشور(به جز چند سایت حامی دولت) این استدلال ها را با چاشنی ژورنالیستی­اش خواند و البته از نظرات حامیان دولت فعلی نیز نباید به سادگی گذشت.

اگر به دموکراسی رسانه ای اعتقاد دارید، احتمالاً یک یا دو شخص خاص در این رسانه ها صاحب مقبولیت شناخته می شوند و می توان یک پیش بینی از نتایج انتخابات داشت؛ اما آنچه که مردم در انتخابات سال 76 و 84 به اهالی سیاست فهماندند نتیجه ای غیر از فرد مورد اجماع رسانه ها بود. معیارهای انتخاب­هایی که توده­ی مردم انجام می دهند، اندکی پیجیده است. کاندیدای پیروز در سال 76 سابقه­ی وزارت داشت و کاندیدای پیروز در سال 84 سابقه­ی مدیریت پایتخت. هردو چهره های جدیدی در سپهر سیاست ایران بودند و هردو از سوی مردم ادامه دهنده ی راه دولت وقت به شمار نمی آمدند. چند مورد اخیر جزء ویژگی های خاتمی76 و احمدی نژاد84 بود. اما آیا تشابهی بین منتخب سال 92 با افراد مذکور می­تواند وجود داشته باشد؟ پاسخ به این سوال با رصد رخدادهای آینده­ی کشور تا زمان انتخابات میسر می­شود.

ذکر یک نکته در پایان این یادداشت ضروری است. ابتدایی ترین ویژگی یک دانشجوی صاحب کمال، احترام به نظر مخالفش می باشد؛ باید دید دانشجویان تا 24 خرداد برای همدیگر محترم می مانند؟!

شهاب دبیری نژاد

سرمقاله شماره جدید نشریه مداد

توضیح: این متن به عنوان سرمقاله در ششمین شماره نشریه مداد(منتشر شده در اردیبهشت 92) به چاپ رسید.

نویسنده: شهاب دبیری نژاد

راه نوین «مداد» ادامه خواهد یافت...

تقابل صوری تحجر و تجدد در ایران حکایت کهنی دارد. لفظ «صوری» به این معنا نیست که لزوماً پشت پرده ی این جریان ها یکی است یا توافقی برای این تقابل ظاهری بین­شان حاصل شده است؛ در واقع بر خلاف آنچه در ظاهر به نظر می­رسد خاستگاه هر دو یکی است و تنها یک تفاوت دارند؛ محیط رشدشان متفاوت است. هر دو جریان معیار قضاوت شان چیزی جز انباشته های ذهنی خودشان و هم کیشان­شان نیست و تلاشی برای تازه کردن افکارشان و پیوند آنها با عقل، منطق و آموزه های الهی وجود ندارد. گاهی نیز افکار و اعتقادات­شان فروخته شده است؛ آن­ها تنها در ازای تامین منافع دنیایی می­نویسند، حرف می­زنند و خبر تولید می­کنند.

اغلب، جهت گیری، جانبداری یا مخالفت این دو جریان با دنیای پیرامونشان در نقطه­ی مقابل یکدیگر است. تنها هنگامی که جریان حق به میدان وارد شود، به تدریج ائتلاف نانوشته ای برای حذف حق و حقیقت بین­شان حاصل می­شود. البته حق هیچ­گاه نمی­تواند در دنیای کنونی مطلق باشد؛ بلکه باید نزدیک­ترین افراد و جریان­ها را به منطق، مبارزه و آموزه های الهی به عنوان حق در نظر گرفت.

راهی که نشریه­ی مداد برای خود برگزیده است مبارزه با تحجر، تجدد و تندروی­های سیاسی و اجتماعی در جامعه و مخصوصاً دانشگاه و گشودن فضای عقلانی و منطقی برای بحث و گفتگو پیرامون مسائل اولویت دار جامعه است. به نظر می رسد بتوان این رویکرد را، راه نوینی در فضای دانشگاه قلمداد کرد؛ هرچند سختی جمع آوری مطالب در یک یا دو موضوع خاص، تلخی پاسخ به دانشجویانی که می­پرسند "کدام طرفی هستید؟!" وصف شدنی نبوده و نیست اما امید به گشودن راه جدیدی برای قضاوت های عقلانی و منطقی و به دور از واکنش­ها و هیجانات رایج دانشجویی، سختی مسیر را بر ما آسان نموده است. عدم برخورداری از حمایت و پشتوانه­ی جریان یا گروهی خاص در عرصه­ی سیاسی و در بعد مالی، هم برای­مان قابل افتخار است و هم باعث داشتن رویکردی ایجابی و صاحب رویش به جای نفی و سلب یکسره­ی اندیشه های موجود شده است.

عمیقاً معتقدیم این راه تمرینی برای درست اندیشیدن و منصفانه قضاوت کردن در آینده­ی­مان بوده و طبیعتاً خالی از عیب و ایراد نبوده است. عاشقانه صفحات نشریه را بسته ایم و عاقلانه سخن گفتن را از اساتیدی که با آنها مصاحبه کرده ایم، آموختیم. تلاش­مان برای مصاحبه با بزرگانی بوده است که آنچه بدست آورده اند حاصل تلاش، نبوغ و تواضع خودشان بوده است و نه اینکه شهرت­شان مورد استفاده­ی نشریه قرار گرفته باشد.

نگاه­مان به «مداد» به عنوان یک منظومه­ی فکری می باشد؛ در هر شماره اطلاعات و تحلیل های گوناگون و در حدامکان، عمیق و پرمغزی به مخاطبان عرضه می کنیم. همیشه سعی کرده ایم اسیر ذائقه ی مخاطب نشویم و از جمع آوری و چاپ مطالبی که مرتبط با مشکلات زودگذر و یا نقدهای سطحی و غیرمنطقی بوده، دوری کنیم. همه ی این موارد برای این بوده است که بیش از هرچیز معتقدیم تنها راه سعادت و پیشرفت همه ی جانبه ی کشور، بیدار شدن دانشجویان از خواب هایی است که متحجران و متجددان، دائم آن را به نفع خود تعبیر می کنند. این بیداری مستلزم کنار رفتن پیله های غفلت از دل و جان همه ی ما دانشجویان است. غفلتی که در دنیای مدرن آن را «سرگرمی» می نامند و با زرق و برق فراوان برایش تبلیغ می کنند. افسوس که عده ای از ما همچنان برای مقابله با آن، هنر دنیای مدرن را یا نپذیرفته ایم و یا اینکه برای گسترش تفکرات مان مناسب نمی بینیم و هنوز به هیچ جایگزین مناسبی هم نرسیده ایم. هنگامی که رویکرد سلبی بر رویکرد ایجابی غلبه کند، نتیجه­اش چیزی جز تلفات سنگین فرهنگی و سیاسی نخواهد بود.

در این شماره ی نشریه، پرونده ای پیرامون مقوله ی روشنفکری در ایران که حاصل تلاش فراوان چندین ماهه ی نویسندگان و اعضای کادر نشریه بوده است به مخاطبین نشریه عرضه شده و پس از آن پرونده ای در رابطه با تحریم های ضد ایرانی و مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا کار شده است که امیدواریم در وسع و توانایی دانشجویی خودمان، توانسته باشیم به این مسئله ی مهم که همه ی جامعه را به خود درگیر کرده است، بپردازیم. همچنین بخش کلک ادب به دلیل مشکلی که قانون نشریات برای­مان ایجاد کرد، این بار در قالب یکی از بخش های نشریه، به چاپ رسیده است. بخش کلک با ارائه ی مقالات تحلیلی در کنار شعر، داستان و موارد دیگر، رنگ و بوی وزین تری به خود گرفته است.

حاصل تمام تلاش ها و قریحه و ذوق نداشته­ی­مان(!) در معرض قضاوت شما. ما را از نقدهای خود بی نصیب مگذارید...

همچنین در پایان لازم می دانم از مدیران مسئول نشریات دانشگاه به سبب اعتمادی که به اینجانب داشته و مرا به عنوان نماینده­ی خود در کمیته­ی نظارت بر نشریات دانشگاه در طی یک سال آینده برگزیده­اند، سپاسگزاری کنم؛ امیدوارم با یاری تمامی فعالین نشریات دانشگاه، مشکلات موجود در بخش های مختلف این حوزه، حل و فصل شود.