شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد
شهاب ثاقب

شهاب ثاقب

وبلاگ شخصی شهاب دبیری نژاد

حکومت اسلامی و لازمه ای به نامِ آزادی بیان

این مقاله در پرونده آزادی بیان مربوط به نشریه مداد(منتشر شده در دانشگاه صنعتی اصفهان) به چاپ رسید.

نویسنده:شهاب دبیری نژاد

 

حکومت اسلامی و لازمه ای به نامِ آزادی بیان

رشد فکری بشر و بلوغ عقلی او، مستلزم آزادی وی در اندیشیدن،  بیان و رفتار است ولی بدون شک این آزادی ذاتاً محدود است چرا که تاریخ بشر اثبات کرده آزادی بدون قید و شرط، چیزی جز هرج و مرج و سلب آزادی دیگران نیست و شاید بتوان عقل و دین را بهترین مبیّن حدود این آزادی دانست.

در این مقاله سعی شده است، ابتدا به بررسی وجود آزادی بیان در سیره ی حکومتی پیشوایان دین اسلام پرداخته شود و سپس مبانی فقهی و حقوقی محدود بودن آزادی بیان در فقه شیعه و در کشورمان ایران مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

ادامه مطلب ...

سرمقاله به قلم مدیرمسئول

این متن به عنوان سرمقاله شماره چهارم نشریه فرهنگی، سیاسی، دانشجویی «مداد» (منتشر شده در دانشگاه صنعتی اصفهان) به چاپ رسید.

نویسنده: شهاب دبیری نژاد

آمده ایم اما با کمی(!!) تأخیر. مداد تازه دو ساله شده است. نشریه ای که به همت جمعی تأسیس شد که دغدغه شان پویایی فضای دانشگاه بود و غمشان جمودی و کینه توزی و فاصله بین دانشجویان. آن روزها هنوز یک سال هم از سال 88 و اتفاقات عجیب و غریب و رنگارنگش نگذشته بود. نشریه­ای آمد که تلاش کرد حرف همه­­ی دانشجویان از طیف­های فکری مختلف را به گوش همه برساند؛ سخت بود اما ممکن.

نشریه­ای آمد که با تمام وجود، جریان سوم را فریاد زد. از جریانی نام برد که شاید از وجود جبهه و تشکل مشخصی در جامعه و دانشگاه بی بهره است اما تعداد همراهان و هواداران آن هر روز رو به افزایش است؛ جریانی مستقل از هر حزب و گروه سیاسی و در پی حقیقت.

آنچه که امروز برای همه­ی ما مشهود و ملموس است شکاف فرهنگی و به تبع آن شکاف سیاسی به وجود آمده در جامعه است که نمودهایی از آن را نیز در دانشگاه خودمان می­بینیم. عده ای در یک طرف دائم بر خواسته های خود تأکید می­ورزند و حتی یک لحظه هم حاضر به بازنگری در افکار و اندیشه های خود نیستند و این وضعیت در طرف دیگر نیز به شکل مشابهی تکرار می شود. نقطه­ی اشتراک هر دو گروه ، تأکید بر یک سری فرضیات ذهنی است که در اغلب موارد این فرضیات بیش از آنکه ساخته ذهنشان باشد، تزریق شده درذهنشان است، تزریقی همراه با شستشو!!! آری این­ها خطراتی است که هرروز توسط هر دو گروه تهدیدمان می­کند.

بازنگری در اندیشه­ها که به یافتن حقیقت منجر شود در پرتوی بحث و گفتگو بین همه­ی گروه­های جامعه به وجود می آید. شاید نشریه مداد همان فضای آرام باشد برای من و شمایی که نه از بیان اندیشه­هایمان می­ترسیم و نه از نقد آن توسط دیگران.

روند نشریه به گونه ای است که پراکندگی موضوعی کمی دارد و سعی می کند نظرات مختلف را در خود بگنجاند؛ یعنی در هر شماره موضوعات خاص توسط افرادی با خطوط فکری متفاوت و گاهاً متعارض بررسی می شود و این، یعنی حرکت به سمت آزاداندیشی.

نمی خواهم در اینکه وظیفه ی اصلی دانشجو، درس خواندن است ان قلتی بیاورم اما می خواهم بگویم بیزارم از آنهایی که درس خواندن را پتکی می کنند بر سر دانشجویانی که کار غیردرسی می کنند، دانشجویی که می نویسد، دانشجویی که نسبت به جامعه ی اطراف خود بی تفاوت نیست و دانشجویی که موضع گیری(نخوانید هیاهو!!) سیاسی می کند از هر نوعش، اتفاقاً این دانشجو باید ستایش شود « سری که رنج و تعهد وهدف ندارد به دنبال سرگرمی می گردد.*»

صادقانه می گویم اگر لطف و یاری دوستانی که صاحب اندیشه اند و قائل به گفتگو، در شماره های آینده ی مداد شامل حالمان نشود، گفتگو در یک فضای آرام، برای یافتن حقیقت، لااقل در قاموس مداد میسر نخواهد شد پس منتظرتان می مانیم.

پی نوشت:

* کویر، علی شریعتی